پارسا جان و آريساپارسا جان و آريسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

دوقلوهاي مهربون

انتخاب اسم

جیگرطلاهای من ، الان یک ماهه که جنسیتتون مشخص شده و هنوز سر اسمتون      به توافق نرسیدیم . آرمین و آرمیتا اسم های منه و پارسا و پارمیدا اسم های بابا پیمان . پارسا را دوست دارم اما پدرام هم قشنگه . خلاصه با کلی کلنجار و با توجه به عشق بابای گلتون به اسم پارسا و اصرار به وجود حرف "پ" در اسم ها به دلیل فارسی بودن، من اسم های پانیسا و پارمیسا و آریسا را در لیستم نوشتم . آریسا "پ" نداره اما به خدااااااااااا قشنگه . کاش خودتون هم می تونستید نظر بدین . قربون این تکونای ورزشکاریتون برم که پدر منو درآورده . دارین چیکار می کنییییییییین کوچولوهای من؟؟؟؟؟ ...
18 اسفند 1389

من و خاله نوشین و مامان نازی

دیروز ظهر که خاله نوشین اومد خونه ، من راجع به یک موضوعی باهاش صحبت کردم تا با مامان نازی صحبت کنه . وقتی مامان نازی از سرکار اومد و صحبت های نوشین را شنید،سریع متوجه شد که من با هاش حرف زدم و بهش گفت ندا تو را شستشوی مغزی داده و من را راگا صدا می کرد بعد اسم شما دوتا را هم تاژ و بوژنه گذاشت ، کلی خندیدیم. روز خیلی خوبی بود . بعدازظهر رفتیم خونه خودمان تا اتاق شما را اندازه بگیریم و برنامه ریزی کنیم برای جا دادن وسایلتون . قرارشد بابا پیمان یک رنگ یاسی خوشگل به اتاقتون بزنه . فردا وارد آخرین هفته از ۶ماهگی جنینیتون میشین و هرچه به روز تولدتون نزدیک تر میشه من بیشتر حول می کنم و یک خوشحالی همراه با ترس دارم . آخه م...
18 اسفند 1389

خرید سیسمونی

عزیزهای دلم دیروز مامان نازی و باباجون رفتند یک سرویس خواب خوشششششششگل براتون خریدن . دلم خیلی براشون می سوزه ، هرکاری از دستشون برمیاد به بهترین نحو انجام می دن . با اینکه دارن جهیزیه خاله نوشین را تهیه میکنن اما برای شما دوتا و من و بابا پیمان هم کم نمی ذارن . تا حالا بهترین مراقبت را از من کردن تا شماها صحیح و سالم و کپل مپل به دنیا بیاین تازه از این به بعد سخت تره چون دکتر گفته فقط بخوابم . اگه خسته شدم ۱۰ دقیقه بشینم یا راه برم  و دوباره بخوابم . یک عکس یادگاری از سرویس خوابتون می ذارم البته به اضافه یک تخت و یک ویترین اضافه .     ...
18 اسفند 1389
1